در اين مطلب شمارا با اين کلمات که باعث کم شدن اعتماد به نفس کودک خودتان ميشود آشنا ميکنيم
1-اين کار را نميتواني انجام دهي!
اين جمله که يکي از بدترين جمله براي گفتن به کودک خود است که براي مثال بچه به پدر خود ميگويد:من دنبال
کار هستم و جواب پدر به بچه اين است:اين کار را تو نمي تواني انجام دهي!و کودک ناراحت ميشود و بهترين
کار اين است که يک جمله جايگزين اي جمله به کودک بگوييم براي مثال:تو وقتي بزرگ شدي ميتواني کاري براي
خودت پيدا کني و الان برايت خيلي زود است ولي ميتواني به من در هنگام کار کمک کني و با اين کار موجب ميشود که کودکتان انگيزه بيشتري پيدا کند.
2-محکم ندو.بگير يه جا ساکت بشين!
اين جمله هم جزو يک جمله بدترين از نظر کودک مي باشد ولي شايد به نظر والدين کودک يک جمله معمولي!
به نظر روانشناسان ساکت بودن در مدت طولاني نشانه اي از نوع اوتيسم است.و يک نوع آزار دادن کودک است.
و مي توانيم جمله اي جايگزين اين جمله بگوييم مثال:آرام راه برو. کم صدا بازي کن.
3-با لحني خوش با کودک رفتار کنيم.
و يکي از بدترين رفتار با کودک.رفتار با لحني بسيار تند است.
براي مثال کودک شما يک وسيله را برميدارد و از شما اجازه ميگيرد
ولي نبايد شما با جوابي مثل:خيرر اجازه نداري تو نبايد به اون وسيله دست بزني.
به او پس بدهيم و بايد با لحني خوش بگوييم: نه عزيزم اجازه نداري بزار سر جاش چون
برات خطر داره. از اين جور جمله براي کودکمان استفاده کنيم.
براي مثال: اگر کودک شما يک ليوان را انداخت . شکست او را نزنيد.
چون حتي زدن کودک به خاطر اشتباه خود باعث عقب ماندگي شما و حتي
کودک شما ميشود و زدن خلاف تربيت است و ميتوانيم به جاي زدن کودک را تنبيهي کوچک کنيم.
بعد ار خواندن اين مطالب به خواندن مطالب خودداري کردن از گفتن اين10جمله براي کودکان خود بپردازيد.
بعضي از بچه ها ذاتا بي سليقه به دنيا مي آيند و با سليقه کردن کودک کمي براي والدين دشوار تر ميشود.
براي با سليقه کردن کودک نياز به کارهايي سخت تر نداريم و به نظر ما دشوار مي آيد
وکاري بسيار اسان است فقط کمي حوصله و وقت مناسب براي با سليقه کردن کودک ميشود.
کار اول:بچه را به با سليقه بودن تشويق کنيد.
براي اينکه کودک را به با سليقه بودن تشويق کنيد براي او وسايلي مانند:مداد رنگي.جامدادي.و. بخريد
و به پاکيزگي او برسيد و بهترين راهکار اين است که به کودک بگوييد يک روز در ميان حمام برود و پاکيزه
باشد و به پاکيزگي لباس هاي او هم برسيد.
کار دوم:براي کودک وسايل بهداشتي بخريد.
براي بچه وسايل هاي بهداشتي مانند:صابون جيبي.کاغذ دستمالي جيبي بخريد و هروز به او ياد
کنيد که دست و صورت خود را مرتب بشويد و همچنين آموزش شستن درست دست ها را به کودک
ياد دهيد و هروز به او ياد کنيد که ناخن هاي خودش را بگيرد.
کار سوم:براي کودک ياد دهيد که چگونه لباس را تا کند
بعضي از کودک ها وقتي از بيرون به خانه مي آيد لباس خود را به مبل يا.پرت ميکند و آن کار کودک
هم نشانه مهمي از بي سليقه بودن است.
يکي از بهترين راه ها اين است وقتي کودک از بيرون به خانه امد به او اجبار کنيد که لباس خود را
وقتي در اورد تا کند و به کمد بگذارد و جوراب هاي خود را توي هم قرار دهد و بهترين کار اين است
که لباس هاي او را دو روز دو روز بشوييد.
کار چهارم:براي بچه ها وسايل روز بخريد.
در اين زمان جامداد هايي ساخته شده اند که خانه خانه هستند و براي بچه خود از اين جا مداد ها
بخريد که براي هر خانه يک وسايل بگذارد و هم به نظر کودک و هم به نظر والدين کودک با سليقه تر مي آيند.
کار پنجم:به کودک نظم ياد بدهيم.
نکته اول:داشتن کاغذ مخصوص
بعضي از نقاشي هاي سه بعدي به کاغذ هايي مخصوص
نياز دارند و خط ها در آن برجسته تر و زيباتر ميشود ولي در
کاغذ هايي مثل:a4.a5و. خط ها در اين کاغذ ها کارايي برجستگي ندارد.
نکته دوم:داشتن ماژيک هاي مخصوص نقاشي
بعضي از خط هاي نقاشي با کشيدن مداد هرگز برجستگي ندارد و
نقاشي سه بعدي نميشود ولي تنها راهکار اين است که با ماژيک هاي مخصوص
با رنگ هايي مثل:سياه کم رنگ و پر رنگ خط هاي نقاشي را کشيد ولي براي کمي
بهتر شدن نقاشي ميتوانيم ار مداد استفاده کنيم.
گام اول:سايه کشي و خط کشي
سايه کشي اولين ومهم ترين کار در نقاشي سه بعدي است و
بدون سايه کشي نقاشي هرگز سه بعدي نميشود و براي سايه کشي
از ماژيک سياه کم رنگ استفاده کنيم چون اگر از ماژيک سياه پرنگ اسفاده کنيم
نقاشي بسيار بد ميشود و در هنگام سايه کشي بايد دقت کنيم خط ها کج نباشد.
گام دوم:از زاويه خوب نقاشي بکشيم.
در بعضي مواقع وقتي از روبرو نقاشي ميکنيم نقاشي سه بعدي ديده نميشود و به نظر مي آيد
که نقاشي ما سه بعدي نيست و آن را دور ميندازيم!!. در اين مواقع اصلا ناراحت نباشيد بلکه خوشحال باشيد
چون در جايي که نور زياد باشد و زاويه ديد ما درست نباشد نقاشي به نظر سه بعدي نمي آيد.
بهتر است نقاشي را از زاويه اي درست و نور نه کم و نه زياد نگاه کنيم و در اين موقع ميبينيم که نقاشي ما سه بعدي است.
گام سوم:کشيدن خط ها با خط کش.
وقتي ما بعضي از خط هارا با دست ميکشيم شايد کمي بد و هم اندازه خط هاي
نقاشي نباشد و برجسته تر نباشد و بهترين کار اين است که از خط کش استفاده کنيم.
گام چهارم: بريدن قسمت هاي اضافه نقاشي
و بهترين راه اينکه نقاشي برجسته تر و سه بعدي تر شود برش قسمت هاي اضافه نقاشي است.
براي مثال دور تا دور بعضي از قسمت کاغذ را برش دهيم تا به نضر بيايد که نقاشي سه بعدي ما ايستاده است و
نقاشي بهتر و زيباتر ميشود. بعد از خواندن اين مطلب به شما پيشنهاد ميکنم به ديدن مطلب آموزش نقاشي به کودکان-روش جديد بپردازيد
وان شناسان بر اين باورند که فرزند پروري هنري است که نياز به خلاقيت، صرف انرژي، زمان و هزينه دارد. بخش عمده اي از اين انرژي صرف برنامه ريزي و مديريت اوقات فراغت فرزندان مي شود. البته نتيجه کار هميشه رضايت بخش نيست، چراکه بسياري از والدين در تامين شرايطي مناسب براي پر کردن اوقات فراغت کودک يا نوجوان شان، بخصوص در تعطيلات نوروزي به علايق و نيازهاي فرزندشان توجه نمي کنند.
وقتي برنامه ريزي براي اوقات فراغت فرزندان، متناسب با نيازهاي روحي و جسمي آنها صورت نمي گيرد، کودکان و نوجوانان تصور مي کنند که بيشتر وقت شان را بايد براي تماشاي تلويزيون و بازي هاي کامپيوتري که بيشترشان هم خشونت آميزند، صرف کنند؛ در حالي که ضايعه ناشي از تماشاي کارتون ها يا انجام بازي هاي خشن، کمتر از خشونت هاي اجتماعي نيست.
علت گرايش کودکان و نوجوانان به بازي هاي کامپيوتري يا کارتون هاي خشن، شدن حس هيجان و رقابت خواهي است که در قالب اين نوع برنامه ها نهفته است و از نيازهاي روحي اين مقاطع سني محسوب مي شود.
روان شناسان تاکيد مي کنند اين درست است که بچه هاي امروز با توجه به آپارتمان نشيني بيش از پيش به فعاليت هاي ورزشي نياز دارند، چراکه ورزش غير از آن که نوعي فعاليت بدني، اجتماعي و گروهي محسوب مي شود، نوعي بازي هم به حساب مي آيد و مي تواند به حس هيجان خواهي و رقابت پذيري کودک هم پاسخ بدهد. حال اين بازي ها مي تواند جنبه جسمي داشته باشد يا به تقويت قواي فکري يا تخيل کودک کمک کند.
کاهش زماني که بچه ها جلوي کامپيوتر يا تلويزيون مي گذرانند به همت و تلاش والدين براي برنامه ريزي فعاليت ها يا بازي هايي در خارج از خانه باز مي گردد که درآنها رقابت و هيجان وجود داشته باشد. موسيقي و کارهاي هنري ديگر اگر رنگ و بوي رقابت به خود بگيرد، مي تواند به بسياري از نيازهاي هيجاني کودک و نوجوان پاسخ بدهد
اين پدرها و مادرها هستند که نمي خواهند براي فعاليت هاي رقابتي کودکان خارج از منزل برنامه ريزي کنند. والدين ترجيح مي دهند که فرزندشان را به تماشاي کارتون يا انجام بازي کامپيوتري در خانه ترغيب کنند، زيرا خودشان هم از داشتن برنامه هاي پرتحرک و همراه با فعاليت هاي جسمي طفره مي روند؛ کودک هم با تماشاي برنامه هاي خشن به هيجانات دروني اش پاسخ مي دهد.
بي جهت نيست که روان شناسان هشدار مي دهند که صرف زمان طولاني پاي تلويزيون يا کامپيوتر، فعاليت کودکان را محدود کرده و سلامت جسمي شان را به خطر مي اندازد. از سوي ديگر تلويزيون ارتباط افراد خانواده را کم کرده و روابط سازنده و لازم والدين با کودکان و نوجوانان را محدود مي کند.
برنامه ريزي براي گذراندن اوقات فراغت بايد ابتدا بر اساس علايق کودک يا نوجوانان و سپس امکانات والدين تنظيم شود. سرمايه گذاري براي تنظيم برنامه اي مفيد و مفرح در تعطيلات نوروزي براي فرزندان به تامين مالي و نيز صرف وقت از سوي والدين نياز دارد. در نظر گرفتن علايق کودک در تنظيم اوقات فراغت، پايه اي براي يادگيري مهارت هاي زندگي و خودشناسي او خواهد بود.
توجه به حس هيجان خواهي در کنار افزايش آگاهي هاي شناختي، رواني، اجتماعي و حرکتي اصلي ترين ضرورت ها در برنامه ريزي براي اوقات فراغت کودک يا نوجوان است
روان شناسان مي گويند: ومي ندارد که والدين اجازه دهند فرزندانشان از ابتدا تا پايان يک کارتون خشن را ببينند، بلکه مي توان با ايجاد سوالاتي براي تحريک حس کنجکاوي کودکان، ديدن آن را براي حدس زدن اتفاقات و تحريک حس تشخيص کودکان از شخصيت هاي مثبت و منفي کارتون به چند بخش تقسيم کرد. به اين ترتيب از تاثيرپذيري منفي کودکان، تحت تاثير شخصيت هاي اين نوع کارتون ها کاسته خواهد شد؛ به بيان ديگر والدين به کسب برداشت هاي صحيح از شخصيت هاي کارتوني توسط کودکانشان کمک مي کنند. استفاده مداوم از برنامه هاي تلويزيوني، کودک و نوجوان را به گيرنده اي بدون تفکر و بدون داد و ستد انديشه و تجزيه و تحليل مطالب تبديل مي کند. در واقع، صدا و حرکت او را جلب کرده و به سمت بي توجهي، عدم انتخاب و بي تفاوتي نسبت به آنچه عرضه مي شود، سوق مي دهد. آن گاه نسلي که بايد سازنده زندگي باشد، تماشاچي صرف صحنه ها مي شود. استفاده صحيح، مفيد و مفرح از وقت را بايد از کودکي به فرزندان آموخت.
کودک حرف شنو چگونه کودکي کيست؟
امروزه با توجه به تغيير سبک زندگي خانواده ها و در دسترس بودن ابزار هاي ارتباطي و شبکه هاي مجازي، شاهد تغيير رفتار و علايق کودکان نسبت به زمان گذشته هستيم. اين تغيير رفتار در کودکان امروزي سبب به بوجود آمدن مشکلاتي از جمله حرف نشوي کودکان از والدين مي شود.
گوش ندادن کودکان به حرف هاي والدينشان دليل هاي زيادي دارد که از جمله آنها مي توان به تحت تاثير قرار گرفتن آنان از شبکه هاي اجتماعي، کانال هاي ماهواره اي يا در اثر مبتلا بودن کودکان به بيش فعالي، اتوسيم يا اختلالات رفتاري باشد. حرف شنو نبودن کودکان اگر از يک حدي فراتر رود نياز به درمان و توجه کامل والدين دارد.
ژان ژاک روسو در اين خصوص رهنمودي دارد شايد اين سخن در نگاه اول چندان خوشايند نباشد اما براي داشتن کودکاني حرف شنو ميتوانيم آنها را در موقعيت هايي دشوار که ناشي از حرف گوش نکردنشان باشد قرار دهيم، بعنوان مثال اگر بطور مرتب بخواهيم با کودکان خود در خصوص استفاده از لباس گرم به مشاجره بپردازيم در نهايت ممکن است نه تنها به مقصود خود نرسيم بلکه حالتي از لجبازي و سرکشي را در آنها تقويت کنيم حال آنکه اگر اجازه دهيم آنان با عواقب ناشي از حرف گوش نکردن روبرو شوند ممکن است در دراز مدت به نتايج بهتري دست پيدا کنيم. اگر به کودک ياد آوري کنيم که درد و رنج اکنون خود در اثر بيماري سرماخوردگي ناشي از حرف گوش نکردن در چند روز قبل و نپوشيدن لباس مناسب است احتمال آنکه در مراتب بعدي کودک به درجات بالاتري از فرمانبرداري و حرف گوش کردن برسد بالاتر است.
البته آنچه ذکر شد تنها در مواردي صدق مي کند که صدمات احتمالي کودک به خود و يا ديگر کودکان محدود و کنترل شده باشد، در مواردي که نافرماني کودک به ميزاني باشد که بيم خطرات و آسيب هاي جدي وجود داشته باشد استفاده از خدمات مشاوره گريز ناپذير است
آنچه که توجه به آن براي والدين لازم و ضروري به نظر ميرسد، آنست که امروز ديگر انتظار داشتن کودک کاملا مطيع و فرمانبردار در حقيقت انتظاري نابجا ست، علاوه بر اينکه اين امر عملا امکان پذير نيست اصرار بر انجام آن ميتواند صدماتي جدي به روابط کودک و والدين درآينده وارد کند.
بايد به خاطر داشته باشيم که خاطرات دوران کودکي جزئي مهم از خاطرات در کل دوران زندگي هر شخصي هستند، خاطرات دوران کودکي قسمتي مهم از آن چيزي هستند که در آينده ضمير ناخودآگاه کودک ما را مي سازند.
بيگمان هيچکدام از ما دوست نداريم کودکاني فاقد اعتماد به نفس داشته باشيم اينگونه کودکان مشکلاتي جدي در خصوص ساختن زندگي و آينده خويش خواهند داشت. نوجوان و يا جواني که دوران کودکيش پر از خاطرات تحکم آميز پدر و مادر خود باشد يقينا نمي تواند ادعا کند دوران کودکي خوبي را پشت سر گذارده است.
افرادي که دوران کودکي مناسبي را پشت سر نگذارده باشند با انواع مشکلات در آينده مواجه خواهند بود بهترين دليل براي صحت اين ادعا ميتواند رجوع به دوران کودکي خودمان باشد، بيگمان هيچکدام از ما نمي توانيم تاثيراتي که کودکي ما در شکل دهي به زندگي آينده ما داشته است را انکار کنيم.
براي داشتن کودک حرف شنو قبل از هر چيز لازم است ذهن خود را از هرگونه پيش داوري و باورهايي که در صحيح بودن آنها ترديد وجود دارد پاک کنيم لازم است اين نکته را در نظر داشته باشيم که اين ما هستيم که کودک خود را وارد اين جهان خاکي با تمامي دشواريها و نا ملايمت هايش کرده ايم ما در مقابل کودک خود مسئول هستيم و مي بايست در برابر وي رفتاري شايسته از خود نشان دهيم نمي توانيم انتظار داشته باشيم صاحب کودکاني باشيم که مطيع و فرمانبردار و رام باشند اين انتظاري بيهوده است حرف شنو بودن کودک معنايي متفاوت از اين مفاهيم دارد.
کودک حرف شنو,راهکارهايي براي داشتن کودک حرف شنو,حرف شنوي کودکوقتي کودک سخت مشغول انجام کاري است بهتر است به او دستور ندهيد
نکته بعدي که مي بايست به آن اهميت بدهيم آن است که آنچه که ما علاقمند به آن هستيم وما مسائلي نيستند که کودک ما نيز علاقمند به انجام آن باشد ابتدا بايد از صحت و سقم درخواست هايي که از کودک خود داريم اطمينان کامل داشته باشيم بعنوان مثال کودکي که در طول روزهاي متمادي در محيط بسته آپارتمان حبس بوده است و به دليل مشخصات زندگي هاي شهري کمتر موفق به ديدار همسالان خود ميشود زماني که همسالان و ساير کودکان فاميل را مي بيند طبيعي ست که ميل به بازي و انجام جنب و جوش با آنها را داشته باشد البته اين احتمال هست که سر و صداي ناشي از بازي کودکان براي ما بزرگسالان ناخوشايند باشد بنابراين از کودک خود خواهيم خواست که سر و صدا نکند و همچون ما بزرگسالان بر روي مبل نشسته و در خصوص اقتصاد يا مسائل سياسي به بحث و گفتگو بنشيند.
احتمالا زماني که وي اين درخواست ما را اجابت نمي کنند بسيار متعجب ميشويم و آنرا به حساب اين مي گذاريم که کودک حرف شنو نداريم حتي شايد لازم بدانيم به يک مشاور روانشناس مراجعه کنيم.
البته در خصوص مراجعه کردن به يک مشاور ما نيز با شما هم عقيده هستيم ولي در اين مورد و يا مواردي مشابه اين بيشتر بايد در مورد بهبود و ارتقاء رفتار خودمان به مشاور مراجعه کنيم.
نکته اول:داشتن کاغذ مخصوص
بعضي از نقاشي هاي سه بعدي به کاغذ هايي مخصوص
نياز دارند و خط ها در آن برجسته تر و زيباتر ميشود ولي در
کاغذ هايي مثل:a4.a5و. خط ها در اين کاغذ ها کارايي برجستگي ندارد.
نکته دوم:داشتن ماژيک هاي مخصوص نقاشي
بعضي از خط هاي نقاشي با کشيدن مداد هرگز برجستگي ندارد و
نقاشي سه بعدي نميشود ولي تنها راهکار اين است که با ماژيک هاي مخصوص
با رنگ هايي مثل:سياه کم رنگ و پر رنگ خط هاي نقاشي را کشيد ولي براي کمي
بهتر شدن نقاشي ميتوانيم ار مداد استفاده کنيم.
گام اول:سايه کشي و خط کشي
سايه کشي اولين ومهم ترين کار در نقاشي سه بعدي است و
بدون سايه کشي نقاشي هرگز سه بعدي نميشود و براي سايه کشي
از ماژيک سياه کم رنگ استفاده کنيم چون اگر از ماژيک سياه پرنگ اسفاده کنيم
نقاشي بسيار بد ميشود و در هنگام سايه کشي بايد دقت کنيم خط ها کج نباشد.
گام دوم:از زاويه خوب نقاشي بکشيم.
در بعضي مواقع وقتي از روبرو نقاشي ميکنيم نقاشي سه بعدي ديده نميشود و به نظر مي آيد
که نقاشي ما سه بعدي نيست و آن را دور ميندازيم!!. در اين مواقع اصلا ناراحت نباشيد بلکه خوشحال باشيد
چون در جايي که نور زياد باشد و زاويه ديد ما درست نباشد نقاشي به نظر سه بعدي نمي آيد.
بهتر است نقاشي را از زاويه اي درست و نور نه کم و نه زياد نگاه کنيم و در اين موقع ميبينيم که نقاشي ما سه بعدي است.
گام سوم:کشيدن خط ها با خط کش.
وقتي ما بعضي از خط هارا با دست ميکشيم شايد کمي بد و هم اندازه خط هاي
نقاشي نباشد و برجسته تر نباشد و بهترين کار اين است که از خط کش استفاده کنيم.
گام چهارم: بريدن قسمت هاي اضافه نقاشي
و بهترين راه اينکه نقاشي برجسته تر و سه بعدي تر شود برش قسمت هاي اضافه نقاشي است.
براي مثال دور تا دور بعضي از قسمت کاغذ را برش دهيم تا به نضر بيايد که نقاشي سه بعدي ما ايستاده است و
نقاشي بهتر و زيباتر ميشود. بعد از خواندن اين مطلب به شما پيشنهاد ميکنم به ديدن مطلب آموزش نقاشي به کودکان-روش جديد بپردازيد
والدين بخصوص مادران بشدت بر روي دختران تأثيرگذارند
تربيت دختران کمي پيچيده است همهجا شما با تبليغات دختران قوي و تأثيرگذار و دستاوردهاي چشمگير آنها روبرو ميشويد اما افسردگي و اضطراب تهديدي بسيار واقعي براي دختران است. ما در اينجا به شما راهکارهايي ارائه ميدهيم تا بهرغم همه مشکلات دخترتان بهترين و کاملترين خودش باشد.
درست است که دختران روي کاغذ خيلي خوب عمل ميکنند اما زماني که دقيقتر نگاه ميکنيم اين داستان موفقيت، کمي رنگ ميبازد. درحاليکه دستاوردهاي دختران در سطح دانشگاهي در حال رشد است و آنها همواره عملکرد بهتري نسبت به پسرها داشتهاند، به همان نسبت ميزان استرس، اضطراب و افسردگي آنها نيز در حال رشد است. مطالعات اخير نشان ميدهد که ميزان افسردگي در بين دختران تقريباً سه برابر پسران است.
اين آمار نشان ميدهد زماني که دختران تمام تلاششان را ميکنند تا به بهترين نحو خودشان را نشان دهند، از آن کار لذت نميبرند؛ و اين شکاف موجود دقيقاً جايي است که والدين و معلمها بايد بر روي آن متمرکز شوند. مهمتر از اينکه دختران موفقي داشته باشيم بايد ياد بگريم که چگونه شادي را به آنها ياد بدهيم و دختران شادي داشته باشيم آنها بايد از روحياتي برخوردار باشند تا بتوانند با چالشهاي زندگي در دوران بعد از بلوغ با موفقيت کنار بيايند و همچنين نسبت به خودشان حس خوبي داشته باشند.
فراموش نکنيد که والدين بخصوص مادران بشدت بر روي دختران تأثيرگذارند. طبق آماري که از حدود 1100 دختر 13 تا 18 ساله گزارششده 63% آنها بيان کردند که الگوي آنها در زندگي مادرشان است و 48% آنها نيز گفتند زماني که به مشکلي برميخورند به اولين فردي که مراجعه ميکنند مادرشان است. فقط 15% آنها گفتند که براي م گرفتن به دوستانشان رجوع ميکنند. دختران جوانتر بيشتر به مادرشان گرايش دارند. دختران در دوران راهنمايي با دوستانشان م ميکنند اما مادرشان مطمئنترين فرد براي آنهاست.
با توجه به يافتههاي تحقيق بالا و ساير نتايج بايد در نظر داشته باشيد که شما بهعنوان مادر همهچيز دخترتان هستيد. تمام گزارشها تأييد ميکنند که رفتار مادر جلوي دخترش تأثير خيلي زيادي بر روي رفتار او خواهد گذاشت. سعي کنيد در خانه يک مادر اکتيو باشيد وقتي دخترتان ميبيند که شما براي دويدن بيرون ميرويد و يا در خانه ورزش ميکنيد درواقع داريد به او ياد ميدهيد که بدنش را دوست داشته باشد.
بنا بر گزارش انجمن ن دانشگاهي امريکا ميزان اعتمادبهنفس در ميان دختران در دوران راهنمايي و دبيرستان سه و نيم برابر کمتر از پسران است. حال چه بايد کرد؟ با تشويق شخصيت و فرديت دختر جوانتان شما سکوهاي قدرتمند عاطفي را در وجودش پايه گزاري ميکنيد تا زماني که به سن نوجواني ميرسد بتواند با پيچيدگيهاي آن سن بهخوبي کنار بيايد. بگذاريد خودش را باور داشته باشد به او اجازه دهيد تا استعدادهايش را بشناسد و خودش تصميم بگيرد که در چه زمينهاي استعداد دارد. بهجاي اينکه اسمش را کلاس شنا بنويسيد چون همه همکلاسيهايش اين ورزش را انتخاب کردهاند و ورزش محبوبي است، فهرستي از گزينههايي که ميتواند انتخاب کند را برايش آماده کنيد و اجازه دهيد خودش از ميان آنها يکي را انتخاب کند. وقتي به چيزي علاقه نشان داد بگذاريد تا برود و آن مسير را تجربه کند.
شايد برايتان عجيب باشد بدانيد يکي از بهترين راههاي بالا بردن اعتمادبهنفس دخترتان اين است که اجازه دهيد اشتباه کند. فلسفه پشت اين ماجرا ازاينقرار است که ما سهواً زماني دختران را با واژه «آفرين دختر خوب» تشويق ميکنيم که کامل و بينقص باشند. پس آنها از اين طريق بهسرعت ياد ميگيرند که اشتباه کردن به اين معني است که بهاندازه کافي خوب نيستي. مشکل اين روش اين است که باعث ميشود او در آينده از قدرت ريسکپذيري پاييني برخوردار شود و اعتمادبهنفسش را از دست بدهد.
ما ميخواهيم که همه کارها را خودمان براي بچهها انجام دهيم تا آنها راحتتر زندگي کنند چراکه معتقديم آنها در انجام آن کار موفق نخواهند بود. به دخترتان ياد دهيد که اشتباهات امري عادي در زندگي هستند. درباره اقدامات اشتباه زندگي خودتان با او صحبت کنيد و به او فرصت اشتباه کردن بدهيد حتي اگر اين اشتباهات از ديد شما خيلي احمقانه به نظر برسند. فهرستي از کارهاي کوچکي که ميتوانيد به او ياد دهيد آماده کنيد تا با کمک هم انجامش دهيد کارهايي مثل نيمرو درست کردن
فرايند يادگيري از طريق روش آزمونوخطا ميتواند اعتمادبهنفسش را بالا ببرد. گاهي نيز ميتوانيد باهم چيزهاي جديد را امتحان کنيد تجربه پخت يک شيريني جديد، رفتن به کلاس هنرهاي رزمي جايي که هردوي شما ميتوانيد از ناکامل بودن و اشتباهات ياد بگيريد و شادباشيد.
شايد فکر ميکنيد که در حال حاضر نياز نيست که نگران اين مباحث در رابطه با کودکتان باشيد اما شرايط سخت اجتماعي زودتر از آنکه فکرش را بکنيد شروع ميشود. تحقيقات نشان ميدهند که نيمي از کودکان و نوجوانان که تعداد زيادي از آنان دختران هستند خشونت در رابطه را تجربه ميکنند. خشونت در رابطه زماني است که ساير کودکان عمداً يک کودک را طرد ميکنند يا ديگر کودکان را مجبور ميکنند تا فرد مشخصي را طرد کنند. برخورد و دعوا در زندگي کودکان اجتنابناپذير است؛ و به همين دليل نياز هست که به دخترتان ياد دهيد که چطور از پس اين شرايط برآيد.
احساسات ابزار فوقالعاده قدرتمندي هستند و ما بايد به مادران و دخترانمان آموزش دهيم که زماني که شما عصباني و ناراحت هستيد چنين احساساتي نشاندهنده اين است که چيزي برايتان مهم است و شما بايد آن را بيان کنيد. اولازهمه عصبانيتتان را امري نرمال نشان دهيد به اين صورت که به دخترتان با توجه به شرايط سنياش توضيح دهيد که چه چيزي موجب آشفتگي شما شده است.
وقتي دخترتان دچار يکي از انواع مشکلات در ارتباطات اجتماعياش شد مثلاً به يک مهماني تولد دعوت نشد اين اتفاق را ناديده نگيرد و به او نگوييد که اين اتفاق خيلي بزرگي نيست. وقتي اينگونه رفتار ميکنيد اين برايش به اين معناست که احساساتش اهميتي ندارند. بجاي آن سعي کنيد با او صحبت کنيد و حرفهايش را بشنويد. اجازه دهيد دخترتان عضو يک گروه باشد، چه اين گروه يک تيم ورزشي باشد يا جمعي از دوستانش که در يک کلاس يکهفتهاي هنر شرکت کردهاند. دختران وقتي با بچههاي ديگر بر روي يک هدف مشترک کار ميکنند از حس استقلال و افتخار سرشار ميشوند حتي اگر اينيک کار ساده مثل درست کردن يک تصوير کلاژ باشد.
ورزشهاي تيمي بخصوص ميتواند براي دختران خيلي سودمند باشد زيرا بردوباخت انعطافپذيري را به آنها ياد ميدهد. در نظرسنجي اخيري که از 400 زن که جزو مديران ارشد در سراسر جهان هستند صورت گرفت، 94 درصد از آنان در فعاليتهاي ورزشي شرکت ميکردند و 74 درصد از آنان اذعان داشتند که آن تجربه بر تواناييهاي شغلي آنها تأثيرگذار بوده است. در انتها بايد بگوييم که براي تمام چالشهايي که دخترتان با آنها روبرو است و تمام تلاشهايي که شما ميکنيد تا به او کمک کنيد تا در اين ميان راه خودش را پيدا کند هيچچيزي مهمتر و قدرتمندتر از عشق بيقيدوشرط شما نسبت به او نيست. بيشتر از هر چيزي بچهها دوست دارند پاسخ اين سه سؤال را بدانند:
درباره من چه فکر ميکني؟
منو درک ميکني؟
چه آرزويي برايم داري؟
جوابهاي شفافي به دخترتان در خصوص اين سوالات بدهيد و آينده او روشنتر از هميشه خواهد شد.
بعد از خواندن اين مطلب به ديدن مطلب بلاگ آموزش نقاشي به کودکان- روش جديد بپردازيد
من هم بعنوان يک پدر، دوست دارم بدانم که بهترين روش هاي علمي آموزش نقاشي به کودکم چيست؟ در اين پست به خلاصه مقاله جديد Spramani Elaun (متخصص ويژه هنر کودکان) مي پردازيم ببينيم چطور نقاشي را به کودکان 3 تا 9 ساله بطور جذاب تر و اصولي تري آموزش دهيم.
معرفي و آموزش نقاشي به کودکان يک تجربه فوق العاده به يادماندني و مهم در زندگي آنهاست. خود من يکي از خاطرات شيرين زندگي ام، زماني بود که براي دفعات اول شروع به خط کشيدن و نقاشي روي کاغذ کردم. کودکان آموزش نقاشي را با خط خطي کردن شروع ميکنند. حدود 2 سالگي اين خط خطيها کنترلشدهتر و تکراري ميشوند و کودک رفته رفته ميآموزد مداد شمعي و ماژيک را با انگشت شست بگيرد و بيشتر روي آن کنترل داشته باشد.
نقاشي در عين حال که به پرورش قدرت تجسم، خلاقيت و فکر کودک کمک فراواني مي کند، مي تواند در او اشتياق يا ددگي ايجاد کند! اما چگونه نقاشي را به فعاليتي لذت بخش براي کودک تبديل کنيم؟
وقتي مي خواهيد به کودک آموزش نقاشي دهيد به خودتان و کودک تان لباس هاي کهنه يا قديمي يا هر نوع لباس ارزاني بپوشيد که بون روي آنها کشيد. لباسي شبيه به سرآشپزها که عالي مي شود.
يک فضا براي اين کار در نظر بگيريد و آماده کنيد. فضايي که پنجره و تهويه مناسب داشته باشد. حتي مي توانيد در فضاي باز اين کار را انجام دهيد که چه بهتر. اگر نزديک حمام باشد که چه بهتر (سريعتر لباس هاي کثيف شده را براي بار بعد مي شوييد). به کودک بگوييد که فقط کجا نقاشي کند.
اين مطلب مهم را ازدست ندهيد: چگونه هنرهاي مختلف را خيلي ساده به کودکان آموزش دهيم؟
مثل ويديوي بالا، خيلي راحت ولي سرگرم کننده نقاشي را به او ياد بدهيد. بعضي از آبرنگ ها حاوي ترکيبات شيميايي سمي هستند يا مدادرنگي هاي استاندارد خريداري کنيد. دقت کنيد که هر وسيله نقاشي که مي خريد، مخصوص گروه سني کودکان باشد نه بزرگسالان.
نقاشي و يادگيري پتانسيل هايش کمي وقت گير است. سعي کنيد براي نقاشي به کودک موضوع بدهيد. مثلا موضوع پروژه امروز، نقاشي يک خانه با يک پدر، مادر برادر و خواهر خوشحال است.
اين دو جزو بهترين ابزار نقاشي کودکان هستند به هزاران دليل که از حوصله اين مقاله خارج است. بهتر است با آنها بر روي کاغذ، بورد نقاشي يا کاغذ آبرنگ نقاشي کنند.
کودکان هميشه جذب رنگهاي غليظ ميشوند. آنها تمايلي به ترکيب ندارند و ميتوانند سطح سفيد کاغذ را با غلظت بالاي رنگي بپوشانند. بنابراين ابزار رنگي کودکان بايد داراي غلظت رنگي مناسب باشد.
بين نقش رنگ و زندگي کودک يک حالت متواري است. 3 تا 6 سالگي کودک تحت تاثير فشارهاي دروني است و علاقه وافري به رنگ دارد و استفاده از رنگ بر شکل ظاهري مقدم است. هر چه سن بالاتر ميرود، وابستگي بر رنگ، کم و توجه بر شکل و ظاهر آن بيشتر ميشود. هر قدر کودک کوچکتر باشد از رنگهاي زندهتر استفاده ميکند. کودکاني که در کودکستان هستند، بيشتر از رنگهاي گرم و تند استفاده ميکنند. برخلاف کودکاني که در خانه نقاشي ميکنند و از رنگهاي سرد استفاده ميکنند که به علت مشکلات عاطفي و رواني است.
بهترين سن براي شروع آموزش به کودکان از پايان 4سالگي است. البته اين موضوع براي همه صدق نميکند. بعضي امکان ماندن در يک جاي مشخص تحت عنوان کلاس به مدت نسبتا طولاني را ندارند يا اينکه آمادگي پذيرش آموزش در آنها شکل نگرفته يا بعضيها در 3 سالگي امکان آموزش درونشان شکل گرفته است
بعد از اتمام نقاشي، شروع به تميز کردن محل به کمک خود کودک کنيد. سپس کارهاي او را به ديگران نشان دهيد تا او را تحسين کنند.
درباره این سایت